بدون قرار قبلی ، روایتی نه چندان عامه پسند!

بدون قرار قبلی ، روایتی نه چندان عامه پسند!

به نام آنکه آرامش جان از اوست
به نام الله...

بدون قرار قبلی
فارغ از بحث موضوع فیلم، صحبت بنده روایت است. روایت احتمالا ناخوشایند و یکنواخت، برای مخاطب امروز.
ذات هنر، روح است و اثر هنری، نماینده ذات هنرمند است و وسیله آرامش مخاطب. اما متاسفانه در دنیای پرسرعت و پیچیده ی مدرن امروز، ما روی پرده، اثر هنری نمیبینیم. بلکه فقط و فقط «فیلم» میبینیم؛ فیلمی که از ریشه‌ی اصیل خود جدا شده. مردمی که به قصه‌های پرتنش یاغی و علفزار و فروشنده عادت کرده اند، دیدن یک روایت ساده و یکنواخت برایشان طاقت فرسا و خواب‌آور است. که البته حق هم دارند و مقصر این ماجرا هر کسی هست بجز مردم.
بدون قرار قبلی به معنای واقعی کلمه اثر هنری است. چراکه برای خلقش فکر نشده، به این منظور که نویسنده ننشسته ببیند چه موضوعی در گیشه فروش دارد و عامه‌پسندتر است، که علفزار یا انفرادی تولید کند. نه.
این فیلم دغدغه‌ی شعیبی است، حتی در بحث تکنیک، بهروز شعیبی اکثر قاب‌ها را «دوست داشته» آنطور که هست بگیرد. «دوست داشتن» موضوع مهمی است؛ امروزه اکثر فیلمسازهای ما فیلمشان را «دوست» ندارند.
هدف بهروز شعیبی در بدون قرار قبلی جدا کردن مردم از مشکلات روزمره است که بنشینند و به اتفاقات زیبای ساده‌ی دوروبر خودشان نگاه کنند و آرامش داشته باشند و این آرامش را در قسمت‌های زیادی جای داده، از نوای دوتار و نقاره خانه‌ی حرم تا زندگی عاشقانه‌ی یک خانواده مشهدی و روزمرگی یک هنرمند تنها.

این چند خط، فقط نظر شخصی بنده بوده و منظور بی‌نقص بودن یا یک «شاهکار تاریخ سینمای ایران» بودن فیلم، نیست، چراکه فیلم نقص هم دارد. مقصود فقط روایت کم گره و بدون تعلیق فیلم است.

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی